روزنوشت یک دختر بچه
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِینَا مِن سَفَرِنَا هَـ?ذَا نَصَبًا پس چون که از آن مکان بگذشتند موسی به شاگردش گفت: چاشت ما را بیاور که ما در این سفر رنج بسیار دیدیم.
نوشته شده در یکشنبه 91/2/17ساعت
1:11 عصر توسط دختر خانوم| نظرات ( ) |