روزنوشت یک دختر بچه
این چند بیت زیر روضه ی شام غریبان مجلسی بود که رفتم .دقیقا چراغ خاموش کردن این چند بیت رو بدون هیچ مداحی و اضافه و حتی بدون صوت محزون خوند .. بهترین بود .. شکر :) ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدائی نروم جز به همان ره که توام راهنمائی بری از رنج و گدازی ، بری از درد نیازی بری از بیم و امیدی بری از چون و چرائی همه درگاه تو جویم ، همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که بتوحید سزائی تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنائی همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و سخائی لب و دندان سنائی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهائی حکیم سنایی