روزنوشت یک دختر بچه

این چند بیت زیر روضه ی شام غریبان مجلسی بود که رفتم .دقیقا چراغ خاموش کردن این چند بیت رو بدون هیچ مداحی و اضافه و حتی بدون صوت محزون خوند .. بهترین بود .. شکر :)

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدائی

نروم جز به همان ره که توام راهنمائی

بری از رنج و گدازی ، بری از درد نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرائی

همه درگاه تو جویم ، همه از فضل تو پویم         

همه توحید تو گویم که بتوحید سزائی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی        

تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنائی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و سخائی

لب و دندان سنائی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهائی

حکیم سنایی

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/2/6ساعت 11:31 عصر توسط دختر خانوم| نظرات ( ) |