روزنوشت یک دختر بچه
مدتیه دور و برم زیاد دقت میکنم .. موقع دیدن فیلم بین تک تک کاراکترها دقیق میشم اما انگار تمام شخصیت ها تکراری هستند ...از بین کتاب هایی ک میخونم حتی انگار دنیا خیلی کوچیک شده با توجه به سنم و همه ی کیس های شخصیت ممکن رو شناختم .. حس بدیه .. البته توی رنج سنی جوان که خیلی کم هستند کسانی که شخصیت واقعی شون رو داشته باشند و بیشتر تحت تاثیر محیط و مشاوره و کتاب هایی که خوندن و ... رفتار میکنند.. دلم یکی میخواد که مثلا وقتی دوستش رو ناراحت میکنه با توسل به این توصیه های مشاورها دست به کار نشه تا از دلش بیرون بیاره .. دوست دارم خودش بره و یه کاری بکنه . نره معذرت خواهی کنه نره کادو بده و.... اما چهره اش توی فکر باشه .. ناراحتی توی نگاهاش باشه ..مردونگی داشته باشه ! دلم یک شخصیت یونیک میخواد که واقعا محبت داشته باشه نه واسه رابطه ها ..نه! واسه بودن .. واسه حضور داشتن .. کسی که مغرور باشه .. کسی که حجب و حیا داشته باشه واسه رفتارهاش ... پ ن : خسته ام از این همه رفتار یکسان و کپی برداری از کتاب ها !