سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















روزنوشت یک دختر بچه

خبیثانه ی خبیثانه ته دلم ذوق کرد وقتی دیدم دارم خداحافظی میکنم و همه پکر بودن و بغض و اشک و اینا .. از اینکه جوری از اونجا اومدم که همه میخواستن باشم و از رئیس تا زیر دست از رفتنم ناراضی بودن احساس رضایت نسبی دارم ..


نوشته شده در چهارشنبه 90/9/2ساعت 2:48 عصر توسط دختر خانوم| نظرات ( ) |